خلاصه کتاب:
درمورده دختری به اسم تارا که تو گذشته خانواده اش رو از دست داده وارد دانشگاه میشه و با استاد جدیدش به اسم آرتان تُرکان آشنا میشود اما نمیداند که زندگیش با یک مهمونی شروع میشود که آرتان تُرکان هم انجاست و مجبور میشود کاری را انجام دهد که تابحال انجام نداده.
آن کار چیست که زندگی اش را زیر و رو کرده؟
خلاصه کتاب:
شقایق خزان دیده داستان دختری است به نام شقایق که از
طرف خانواده اش به شدت با کمبود محبت روبروست در این بین با خواهر و برادری
به نام مهتاب و شهاب آشنا میشود و طی دوستی با آنها به راز بزرگی در
زندگی اش پی میبرد و توسط شهاب مسیر زندگی اش تغییر می کند
خلاصه کتاب:
دستش را برای هزارمین بار روی بوق فشار میدهد و عصبی داد میزند:
برو دیگه گاریچی!
مرد هم با دست جوابش را میدهد و بالاخره پایش را کمی روی پدال گاز فشار میدهد. راه برای سبقت گرفتن باز میدهد. با سرعت از کنارش رد میشود.
عرق روی پیشانیاش سر میخورد و تشنگی گلویش را خشک کرده. نگاهی به ساعت میاندازد.دیرش شده بود اما نمیتوانست بیخیال رفع تشنگی شود.
خلاصه کتاب:
رادان، مردی با گذشتهای پیچیده، پس از سالها به وطن بازمیگردد. خانوادهاش از دیدارش خوشحالاند، اما کسی نمیداند دلیل واقعی بازگشتش چیست. او مأموریتی دارد که تنها با کمک هلن، دختری مهربان و باهوش، ممکن میشود. مأموریتی که ممکن است آرامش زندگی هلن را بر هم بزند... اما شاید حقیقتی بزرگتر در انتظارشان باشد.
خلاصه کتاب:
«آهیر» جوانی است که با وجود سن کم، بزرگِ محله به حساب میآید. در شب عروسیاش، عروسش مرجان جلوی چشم او ربوده و کشته میشود. آهیر در محله میماند تا راز این قتل را کشف کند. او در ظاهر آهنگر است، اما شغل اصلیاش را هیچکس نمیداند. ورود پروا، خبرنگار جسور و کنجکاوی که همسایهی جدید اوست، همهچیز را پیچیدهتر میکند؛ زنی که دل آهیر را ربوده اما به او مشکوک است…
خلاصه کتاب:
حسنا، دختری ساده و خوشقلب، با رازی در دل، ناگهان وارد خانوادهای میشود که هر عضو آن زخمی از گذشته دارد. در این میان، حامی حکمت، مردی سختگیر و پرزخم، در مسیر زندگیاش قرار میگیرد. آیا این برخورد، آغاز یک تحول خواهد بود؟
خلاصه کتاب:
صابر و سحر، روزگاری دلباختهی یکدیگر بودند، اما شرایط خانوادگی آنها را از بیان احساساتشان بازداشت. سالها بعد، تقدیر دوباره آنها را روبهروی هم قرار میدهد، اینبار در قالب وکیل و موکل. صابر مأموریت دارد پروندهی طلاق سحر از سیاوش را پیگیری کند، اما در دل این ماجرا، عشقی خاموش دوباره جان میگیرد.
خلاصه کتاب:
ماهک، زن جوانیست که پس از جدایی از همسرش، با حمایت خانوادهاش در تلاش برای شروعی تازه است. شاهان، مردی از آشنایان قدیمی، با نیتی پنهان، سعی دارد او را به عقد موقت وادار کند. اما ماهک، با درایت و حمایت اطرافیان، در برابر این فشار میایستد و مسیر استقلال را انتخاب میکند.
خلاصه کتاب:
نویان پسریست با ذهنی کنجکاو. وقتی متوجه علاقهی آنالی به خودش میشود، تصمیم میگیرد حقیقت را کشف کند. در مسیر تحقیق، با اسنادی روبهرو میشود که نشان میدهند آنالی ممکن است از دنیای انسانها نباشد. آیا او موجودی از عالم دیگر است که بهصورت انسانی ظاهر شده؟ یا اینکه فقط قربانی یک بازی پیچیدهی سرنوشت است؟
خلاصه کتاب:
در میان همه زیباییهایی که دیده بود، هیچچیز به اندازهی آن نگاه آرام و کهربایی رنگ، دل مرد را نلرزانده بود. او که در زندگیاش با قدرت و رقابت خو گرفته بود، حالا در برابر این دختر، احساس آرامش میکرد. آرزو داشت که بتواند با احترام و صداقت، به او نزدیک شود. شاید این نگاه، راهی به سوی رهایی باشد.
خلاصه کتاب:
در دل یک مأموریت مخفی، جهان وارد باندی میشود که خسرو رهبریاش را برعهده دارد. پس از افشای هویتش، خسرو او را گروگان میگیرد و همزمان آیلین را نیز میرباید. خسرو با تهدید و فشار روانی، جهان را در موقعیتی دشوار قرار میدهد. اما جهان، با وجود تمام سختیها، تلاش میکند از اصول انسانیاش دفاع کند و راهی برای نجات آیلین بیابد.
خلاصه کتاب:
امیرطاها و شیدانه از همان بچگی برای هم بودند. عشقشان آنقدر با رابطهی خانوادگیشان گره خورده بود که هیچکس تعجب نکرد وقتی بعد از سالها ازدواج کردند. شیدانه سختگیر بود، امیرطاها صبور، اما زندگیشان شیرین بود—تا روزی که امیرطاها برای تأمین خواستههای همسرش، شغل دومی گرفت. سختیها پشت سر هم آمدند، کارش را از دست داد، راههای تازهای را امتحان کردند، اما هر انتخاب، مسیرشان را پیچیدهتر کرد. حالا سالها گذشته و دوستان قدیمی شیدانه قرارشان را اجرا کردند. چشمهایشان دنبال کسی میگشت که زندگیاش را با عشق شروع کرده بود…
خلاصه کتاب:
گوهر، پس از سالها زندگی مشترک، همسرش را از دست میدهد و در فضای مجازی با شاهرخ آشنا میشود. احساسات آسیبدیدهاش باعث میشود بیمحابا به او اعتماد کند. اما وقتی شاهرخ به دختر گوهر علاقهمند میشود، گوهر با پیامدهای تصمیمات احساسیاش روبهرو میشود.
خلاصه کتاب:
یک زندگی در فرانسه، بدون هیچ دردسری. یک دعوت غیرمنتظره، یک سفر کوتاه، و ناگهان همهچیز تغییر میکند. آریانا نهتنها باید با پدری که سالها از او دور بوده کنار بیاید، بلکه باید راهی برای نجات خودش از چنگال مافیای خطرناک پیدا کند.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " لینگو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.