خلاصه کتاب:
رادان، مردی با گذشتهای پیچیده، پس از سالها به وطن بازمیگردد. خانوادهاش از دیدارش خوشحالاند، اما کسی نمیداند دلیل واقعی بازگشتش چیست. او مأموریتی دارد که تنها با کمک هلن، دختری مهربان و باهوش، ممکن میشود. مأموریتی که ممکن است آرامش زندگی هلن را بر هم بزند... اما شاید حقیقتی بزرگتر در انتظارشان باشد.
خلاصه کتاب:
«نارینه» داستانی است از جدال میان غرور و عشق. دختری تنها که در عمارت خانوادهی ناتنیاش جایی ندارد، با آدلان، مردی مغرور و ثروتمند، درگیر میشود. او برای فرار از این فشارها به پرورش ماهی روی میآورد، اما باز هم رد پای آدلان در زندگیاش پررنگ میشود… و کمکم حقیقتی تازه آشکار میگردد.
خلاصه کتاب:
این داستان، قصهای عاشقانه میان دو برادر همزاد است. بهین با نیت انتقام از ساواش، به زندگی امیرعلی قدم میگذارد و او را با نامزد سابقش اشتباه میگیرد، بیآنکه بداند امیرعلی برادر دوقلوی ساواش است.
خلاصه کتاب:
«حافظ» و «مهری» دشمنانی قدیمیاند؛ نفرتی کهنه میانشان جریان دارد. حالا نوبت نبات، دختر سادهدل مهری است که قربانی این دشمنی شود. در شب خواستگاری نبات، حافظ نقشهای میچیند: وانمود کند دلباختهی اوست و در برابر همه، زندگی مهری را به نابودی بکشاند.
خلاصه کتاب:
«آهیر» جوانی است که با وجود سن کم، بزرگِ محله به حساب میآید. در شب عروسیاش، عروسش مرجان جلوی چشم او ربوده و کشته میشود. آهیر در محله میماند تا راز این قتل را کشف کند. او در ظاهر آهنگر است، اما شغل اصلیاش را هیچکس نمیداند. ورود پروا، خبرنگار جسور و کنجکاوی که همسایهی جدید اوست، همهچیز را پیچیدهتر میکند؛ زنی که دل آهیر را ربوده اما به او مشکوک است…
خلاصه کتاب:
هنگامه، دختری جوان، بهدلیل مشکلات خانوادگی، مدتی را در خانهی خالهاش زندگی میکند. در این خانه، با سروش آشنا میشود؛ مردی که برخلاف ظاهر آرامش، تصمیماتی میگیرد که زندگی هنگامه را دستخوش تغییرات ناخواسته میکند. این داستان، نگاهی دارد به پیچیدگیهای روابط انسانی و تأثیر تصمیمهای نادرست.
خلاصه کتاب:
دکتر آرین، مردی خوشسیما و تحصیلکرده، پس از بازگشت از خارج، با دو دختر از خانوادهاش روبهرو میشود: گیسو و کمند، دخترعمه و دختردایی که بهترین دوستان هم هستند. عشق آرین میان این دو دل جوان، آزمونی برای وفاداری و فداکاری میشود.
خلاصه کتاب:
حسنا، دختری ساده و خوشقلب، با رازی در دل، ناگهان وارد خانوادهای میشود که هر عضو آن زخمی از گذشته دارد. در این میان، حامی حکمت، مردی سختگیر و پرزخم، در مسیر زندگیاش قرار میگیرد. آیا این برخورد، آغاز یک تحول خواهد بود؟
خلاصه کتاب:
فواد خانی که تن مردم روستا با هر اخمش به لرزه در میاد عاشق دختر عمشه ولی سراب عاشق خدمتکار عمارت اون شده باهاش فرار میکنه، بخاطر غرور زخمیش سراب رو عذاب میده تا روزی که اون دختر میفهمه فواد عاشقشه و عشق خودش به محمد واقعی نبوده و عاشق عاشقانه های فواد میشه، یه دفعه شب درست موقع ح*جله سراب توسط محمد دزدیده میشه و
خلاصه کتاب:
باده، دختری باوقار و پرتلاش، در شرکت عمویش مشغول کار است. با بازگشت شایان از خارج، نگاهها به هم گره میخورند و رابطهای پرشور اما پرپیچوخم میانشان شکل میگیرد؛ رابطهای که سرنوشتشان را تغییر میدهد.
خلاصه کتاب:
پرنسسی که برای پایان دادن به سالها دشمنی، به ازدواجی سیاسی تن داد، با ورود به کشور مقابل، با حقیقتی تلخ روبهرو شد؛ نقشهای که فراتر از یک پیمان زناشویی بود و بوی خطر میداد.
خلاصه کتاب:
گوهری پیدا کن که روشنی چشمهایت باشد؛ شاید شیرینیاش آرامشی باشد بر بارانهای بیقرار. هوس را به دام خیانت نکشان، که هیچ باری به خرد نمیرسد. قلقل میکنی، بلبلوار میخوانی، اما لعلِ داغ هوسها حرمتها را در هم میکوبد. بیا، توبه کن؛ دری برایت گشودهام.
خلاصه کتاب:
کتاب آشیانه دربارۀ دختری به نام رویاست.
رویا در گیرودار مشکلات والدینش، به یک رابطهی عاشقانه پناه میبرد.
رابطهای که ساده شروع میشود اما در ادامه با چالشهایی همراه است که در نهایت، میان تحیر او رها میشود.
رویا درگیر اعتماد بازیخوردهش میماند تا چندسال بعد… درست زمانی که آماده است تا وارد رابطهای جدید شود، گذشته با تمام قوا به سمتش برمیگردد…
خلاصه کتاب:
لوس نمیدانست چرا این مرد چنین حرفهایی میزند. با دیدن چهرهاش، انگار پردهای از گذشته کنار رفت. مردی که روزی در زندگیاش نقش داشت، حالا با لحنی سرد برگشته بود. اما هدفش چه بود؟ انتقام؟ یا فقط یادآوری؟
خلاصه کتاب:
امروز دوباره یاد مامان بابا افتادم. نبودنشون هنوز برام سنگینه. آدمهایی که وارد زندگیم شدن، فقط دنبال پول بودن. منو فرستادن جایی که هیچکس باورم نداره. ولی من هنوز دارم میجنگم.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " لینگو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.