خلاصه کتاب:
او روزی دلسپردهی کسی بود که در لحظهی حساس، وظیفه را به عشق ترجیح داد. سالها بعد، پس از تحمل رنجهای فراوان، حالا دوباره با او روبهرو شده، اینبار در شرایطی که گذشته را نمیتوان نادیده گرفت. اما او دیگر آن دختر ساده نیست؛ حالا مادریست که برای خودش و فرزندش میجنگد.
خلاصه کتاب:
در اولین نگاه، دل به تپش افتاد. خواستن، عادتی قدیمی بود. رقابت، شعلهای درونم. شرطی میان دوستان، خندهای میان جدیت. اما او نیز، چون کوه، ایستاده بود. نه از جنس تسلیم، که از جنس انتخاب.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " لینگو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.