خلاصه کتاب:
آرش پس از سال ها دوری از وطن، به ایران برگشته، بطور کاملا تصادفی با معشوقه ی سال های نوجوانی اش که بر اثر نیرنگ اطرافیانش او را از دست داده، روبرو می شود، زنی متاهل، عاشق و در عین حال متعهد به عشق دیرینه اش. عشق، انتقام، هوس چون آتشی زیر خاکستر زبانه می کشد و همه را به کام می گیرد ولی در این میان زمانه بازی عجیبی شروع می کند تا این دو باز روبروی هم قرار بگیرند.
خلاصه کتاب:
رادان، مردی با گذشتهای پیچیده، پس از سالها به وطن بازمیگردد. خانوادهاش از دیدارش خوشحالاند، اما کسی نمیداند دلیل واقعی بازگشتش چیست. او مأموریتی دارد که تنها با کمک هلن، دختری مهربان و باهوش، ممکن میشود. مأموریتی که ممکن است آرامش زندگی هلن را بر هم بزند... اما شاید حقیقتی بزرگتر در انتظارشان باشد.
خلاصه کتاب:
امروز دوباره یاد مامان بابا افتادم. نبودنشون هنوز برام سنگینه. آدمهایی که وارد زندگیم شدن، فقط دنبال پول بودن. منو فرستادن جایی که هیچکس باورم نداره. ولی من هنوز دارم میجنگم.
خلاصه کتاب:
در اولین نگاه، دل به تپش افتاد. خواستن، عادتی قدیمی بود. رقابت، شعلهای درونم. شرطی میان دوستان، خندهای میان جدیت. اما او نیز، چون کوه، ایستاده بود. نه از جنس تسلیم، که از جنس انتخاب.
خلاصه کتاب:
مرگ مهتاب سایهای بر زندگی ستاره میاندازد، که حال در نقشی دوگانه باید قدم بردارد. اما زمان سرنوشت را به بازی میگیرد، و میان نور عشق و تاریکی کینه، او را وادار به انتخابی بیبازگشت میکند...
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " لینگو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.