خلاصه کتاب:
نام پروفسور انتظام هنوز هم در محافل علمی با احترام یاد میشود. خانوادهاش میراث او را حفظ کردهاند، اما در دل این خانواده، تفاوتهای فکری و احساسی پنهان است. حریر، نوهی او، تصمیم میگیرد برخلاف خواستهی خانواده، فردی را وارد زندگیاش کند که با معیارهای آنها همخوان نیست. این تصمیم، او را در مسیر تازهای قرار میدهد.
خلاصه کتاب:
در شهری که بوی اجبار در هوا جاری است، دختری نفس میکشد که سودای آزادی در سر دارد. میان تردیدها و ترسها، او در جستجوی راهی است که او را از مسیر سرنوشت محتومش رها کند. اما چه کسی دستش را خواهد گرفت؟
خلاصه کتاب:
آخرین مبارزه شانههایش زیر بار خاطرات خم شدهاند، اما هنوز تمام نشده. در مقابل سیاهی، در برابر فراموشی، او ایستاده است.با شعلهای کوچک که روشن میشود، نه برای نور، بلکه برای مقابله با حقیقتی که از آن گریخته است.
خلاصه کتاب:
افروز احرار، دختریست که در میان زنجیرهای از انتخابهای نابهدل، نفس میکشد؛ نامزدی که برایش غریبهست، رشتهای که به آن تعلق ندارد، و خانوادهای که درکش نمیکنند. با اینکه دلزده است، همچنان زندگیاش را با نظم تکراری ادامه میدهد.
خلاصه کتاب:
تولد هجدهسالگیم، قرار بود یه شب معمولی باشه، اما دیدار با جولین همهچیز رو تغییر داد. مردی که نگاهش تا عمق وجودم نفوذ کرد، و انگار من از همون لحظه بهش تعلق پیدا کردم.
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " لینگو بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.